میانمار


بسم الله الرحمن الرحیم


سوگند به آسمان داراى برجهاى بسیار
و به روز موعود
و به همه بینندگان آن روز و به خود آن روز که مشهود همه مى‏شود
که هلاک شدند ستمگرانى که براى سوزاندن مؤمنین چاله‏ هایى پر از آتش مى‏ساختند
آتشى که براى گیراندنش وسیله‏اى درست کرده بودند
در حالى که خودشان براى تماشاى ناله و جان دادن و سوختن مؤمنین بر لبه آن آتش مى‏نشستند
و خود نظاره‏گر جنایتى بودند که بر مؤمنین روا مى‏داشتند
در حالى که هیچ نقطه ضعفى و تقصیرى از مؤمنین سراغ نداشتند بجز اینکه به خدا ایمان آورده بودند
خداى مقتدر حمیدى که ملک آسمانها و زمین از آن اوست و خدا بر همه چیز شاهد و نظاره‏گر است
محققا این ستمگران و همه ستمگران روزگار که مؤمنین و مؤمنات را گرفتار مى‏کنند و بعدا از کرده خود پشیمان هم نمى‏شوند عذاب جهنم در پیش دارند و عذابى سوزاننده
محققا کسانى که ایمان آورده و اعمال شایسته مى‏کنند باغهایى در پیش دارند که نهرها از زیر درختانش جارى است و این خود رستگارى بزرگ است
و محققا دستگیر کردن پروردگار تو بسیار سخت است
آرى اوست آغازگر پیدایش عالم و او است که بعد از فناى آن، دوباره اعاده‏اش مى‏دهد
و آمرزگار و محبوب و مهربان هم او است
صاحب عرش پر عظمت
و تنها کسى است که هر چه بخواهد مى‏ کند



ترجمه ی المیزان سوره بروج، آیات 1-16



از اینجا



ضمناً: ماه رمضون 89 ، پاکستان؛ ماه رمضون 90، سومالی و حالا میانمار! :(


از یک طرف بی عقل شدم!


دندون پزشکی واقعا جای ِ وحشتناکی ه؛ نه از حیث ِ آمپول و دو تا دست و مته و سوهان(!) توی ِ دهن ِ یک وجبی ِ آدم، بلکه از جهت ِ صدا! یعنی من واقعا هرباري که میرم دندون پزشکی سوالم از همه ی دنیا اینه که خب آمپول بی حسی و اینا میزنی دکتر جان، درست؛ با اون صدای آزاردهنده ی ابزار و ادوات چه کنم من آخه؟!





صدحیف...


اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ.

خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده اى،
در آن قسمت که از این ماه  مانده بیامرزمان.



با خوندن دعای بالا دل ِ آدم جور ِ ناجوري می گیره؛ خدا رحم کرده که بعد از رجب و شعبان، بهار ماه هاست وگرنه آدم از فرط ِ بی لیاقتی هاش توی ِ این دو ماه گذشته می مرد.
رفقا! دعا کنید در حق ِ من که این روزها عجیب نمی فهمم حال و روزم رو.




پدرم درآمده ناجورر، ای آقایی که «و ان الرّاحل اليك قريب المسافه»!


... آن چيزى كه انسان را نابود مى‌كند، يأس است. اين است كه انسان ديگر نمى‌تواند قدم از قدم بردارد و انسان را از بين مى‌برد و همه‌ى قواى او را نابود مى‌كند. انسان اگر احساس كرد كه ديگر نمى‌تواند ادامه دهد، پدرش درآمده است! آن چيزى كه مانع مى‌شود از اين كه شما احساس كنيد كارتان تمام شده است و به آخر خط رسيده‌ايد، چيست؟ آن، ايمان به يك مبدأ و يك نقطه است. البته اين نقطه مى‌تواند ايمان به خدا و ايمان به غيب باشد - كه اين بهترينش است - مى‌تواند ايمان به يك ايده انسانى باشد كه بعضيها دارند.


سیدعلی خامنه ای

چهارمرداد78


ضمناً: آه و آخ و وای!



تا کجا باید خدا رو شکر کرد برای بودن ِ نعمتی چون سارا در زندگی؟


گاهی به خواهرکم که نگاه می کنم، حال ِ جنون پیدا می کنم بس که به هم شبیه ایم و چقدر هر دو شبیه ایم به مامان.



حالا این خواهرک عزیزتر از جان ِ ما، امروز هیفده ساله شده و چندروزی هست که پیش دانشگاهی میره و کسی شده برا خودش؛ پس فردام دانشجو میشه لابد و قند در دل ِ ما آب، که چه خواهر فرهیخته ی دانشجویی داریم! :دی





تقريبا دوبرابر!



چقدر از زندگیم رو مدیون ِ علی اکبر ِ حسین هستم؟!

...




شکر برای ِ تولدش؛
و تبريک!