تا کجا باید خدا رو شکر کرد برای بودن ِ نعمتی چون سارا در زندگی؟
گاهی به خواهرکم که نگاه می کنم، حال ِ جنون پیدا می کنم بس که به هم شبیه ایم و چقدر هر دو شبیه ایم به مامان.
حالا این خواهرک عزیزتر از جان ِ ما، امروز هیفده ساله شده و چندروزی هست که پیش دانشگاهی میره و کسی شده برا خودش؛ پس فردام دانشجو میشه لابد و قند در دل ِ ما آب، که چه خواهر فرهیخته ی دانشجویی داریم! :دی
+ نوشته شده در دوشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۱ ساعت 2:22 توسط مه تاب
|