یک جایی از تهران، فک کنم حوالی ِ تهرانسر، روی ِ یک دیواري، یک حدیث یا نقلی بود از یک معصومی یا بزرگی که هر وقت در حال ِ  نیایش و این حرفا دلتون نرم شد، همون موقع دعا کنید زبونتون نرم بشه...


دل ام پر از آشوب ِ بی که دلیل ِ موجه یا مشخصی داشته باشه دل ِ گرامی؛ زبونم هم. حرف که میزنم آشوبه.






ضمناً: هذیون!