درد
وقتی خسته ام، دوست ندارم فکر کنم، نه به کارهای ِ الانم، نه به کارهایِ آینده ی نزدیک و دور.
بعد اما، هی باید فکر کنم این روزها.
به همه چیز و همه جا. الان خسته ام و کاملاً چوب ِ خدا رو که صدا نداره، وقتی که خورد دوا نداره، بر جای جای ِ وجودم احساس می کنم :دی
+ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 22:46 توسط مه تاب
|