"مرد جان می‌دهد

وقتی با پیکرهای نیمه‌جان دخترانش

سوار بر قایقی شکسته

راه اقیانوس را در پیش می‌گیرد"




ضمناً: میترسم از نوشتن؛ از این که آدم ها هی نظر و حرف و گلایه دارند که پس چرا فقط از اینجا مینویسی و از اونجا نه؛ از این اتفاقات احمقانه؛ از این مردن هایی که هیچ معلوم نیست چرا؟!