یک توضیح به ظاهر انتقادی . 7
لابد همسایه های محترم جمع شدن و برای سرایدارم** یه دیش گرفته ن:))
و من موندم که این همسایه های محترمه کاری جز عوض کردن کانال هم دارن آیا؟
* البته من در زمینه ی بالای ۲ دیش درکی ندارم . یعنی ممکن ه که یه خونه ۳ تا دیش داشته باشه؟
** سرایدار ما یه آقای افغانی ه که توی یه اتاق کوشکولو تو پارکینگ زندگی می که. ۲تا بچه و زنش توی افغانستان زندگی می کنن و اون این جا کار می کنه و پولو می فرسته واسه اونا . گفتم که آپارتمان ما ۱۴ واحده . حقوق آقا ابراهیم ۱۵۰ -۱۸۰ تومن در ماهه! و من هر وقت آرامششو می بینم به بادبادک باز فکر می کنم.... به این که اگه این بلا سر یه ایرانی اومده بود! ؟
واقعا بی شعوریم ها :)
« انتقاد ورزش ملی ایرانی هاست . هر کس صبح که از خواب برمی خیزد در یک صف طولانی از مردم قرار می گیرد و با باز کردن دست های خود به دو طرف همه ی کسانی را که پیش روی هستند مورد انتقاد قرار می دهد . غافل از این که عده ی زیادی پشت سر او ایستاده اند و با دست به او اشاره می کنند . اما متاسفانه باید بدانیم که این ورزش ملی جامعه را سالم تر نمی کند چون لبه ی تیز عیب جویی هرگز متوجه خود انتقاد کننده نمی شود و افزون بر این متاسفانه مردم "انتقاد" را جانشین" اقدام" به حساب می آورند ... »
از یادداشتی به بهانه ی چاپ جدید ه چاپ ۱۷ کتاب جامعه شناسی خودمانی .
پ.ن : من حقیقتاْ موندم که چرا گذاشتم این کتاب به چاپ هفدهم برسه بعد بخونمش ؟!