خدایا!ما ملت ِ خود مهم بین ِ بی منطق ِ  بی خرد ِ نالایق ِ احمق رو یا بزن نابود کن یا هدایت کن. خب؟ خسته شدم از شنیدن چرت و پرتا؛ فاجعه تا کجا؟! شنیدم می گن: مردم غزه خونای اهدایی ِ ایران رو قبول نکردن و گفتن اونا شیعه ن. خب یه کم، کم ِ ناقابلی فک کن بعد اون دهنو وا کن بشر.

 تو لندن صدهزار نفر تجمع کردن(تجمع یا تظاهرات؟) ،بعد اینجا از ترس مسخره شدن و متهم به مهره ی دولت و اینا بودن نمی تونی بری تجمع؛ نکنه فک کردین ملت انگلیس نمی دونن که دولتشون کجای این معادله ها وایساده؟؟ نکنه فک کردین همه مهره ان جز ماهایی که نشستیم و خیره شدیم که نکنه یهو "مهره" بشیم؟ ... من این روزا ترجیح می دم مهره باشم به جای این که کلاً بازی نکنم و تماشا کنم. (و چندان ناراضی نیستم از این مهره بودن حتی)

 

سوال ضمنَنی: یه عده آدم هستن که هی میگن از مردم فلسطین نظرسنجی کردن و اونام گفتن بزرگ ترین معضل ما دخالتای بیجای ایران ه. اون یه عده آدم مذکور!به جز می گن و شنیدم و شبکه های تلویزیونی ِ معلوم الحال(!) کی میگه اینو؟ جدی ام آقا. کجا خوندین؟؟

 دین که نداریم,آزاده هم نیستیم؛ خدایا ما به چه دردی میخوریم آخه؟! بیست ساله مون شده ها، بس نیست این زندگی بی اتفاق و بی انتخاب؟ ...

 

ضمناً کلاً : اومدم از فجایع این روزای خودم  بنویسم؛ از غمای بزرگ و شادیای کوچیک. نشد، نمی شه هم. حالم به هم می خوره از حرفام و کارام و از آدما و از رابطه ها و از هر چی. به طور عجیبی خوبم اما, گفتم که محرم، برکت ه ...

 

 بعداً ضمناً: این نوشته رو دوست داشتم.در همین راستا یه روزم باید بشینم تشکری بکنم از استاد انقلاب ام. که بسیار مستدل! حرف می زنه و بسیارتر شیرین و کلاْ یه چاکریتی دارم خدمتشون و خدمت درسشون در حدی که شاید افتادم که ترم بعد هم آره دیگه... :)