چی بگه ادم به این روزا و هفته ها و این 4 سال؟
تا یه جایی خودتو گول میزنی و هی شادی، اما جواب نمیده دیگه یه وقتی. الانا وقت هر کاری که دارم لذتشو میبرم مدام تکرار میکنم که دارم خودمو گول میزنم. حالم بهم میخوره از همه ی چیزایی که میگذرن. حالم بهم میخوره از همه ی چیزایی که نمیگذرن. تو هم خسته ای. بغض نکن پشت اون پراید ـ که مورچه نیست. چی ه اسمش؟! ـ پس. میگذره یا نمیگذره؛ ما که کلن حالمون بهم میخوره، چه فرقی داره پس این یا اون؟ فردا بازم همین آدمان و همین مغازه ها و همین ما؛ که میگذره یا نمیگذریم؟!
ضمنن: اینطوری نوشتنم خوبه ها. غلبه بر وسواس نگارشی چرندی که به دردی نمیخوره ست. پس نباشه بهتره حتمن یا شاید. کی می دونه؟!
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم دی ۱۳۸۷ ساعت 22:58 توسط مه تاب
|