گاهی زندگی، دل خوشی های زندگی، ضمناً میشه. جایی حوالی آخر ِ ترم و 10 روز تا انتخابات.
ضمناً: ساعت ۹ شده، دارم می دوئم که برسم خونه و شب سوم رو بخونم، که بارون شروع میشه. فک می کنم یعنی میشه هزار و یک شب بباره به همین با برکتی ِ این دو شب؟!....
+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۸۸ ساعت 0:54 توسط مه تاب
|