دلم بدجوری میخواد که بنویسم؛ از اون نوشته های اعتراف گونه ی بی وقفه ی یه نفس.
به خاطر چند تا پست ِ آدمایی که دورن الان و این روزا و کامنت ِ یادآوری ِ سفر پارسال و آرشیو مهر و آبان 87 و بارون ِ ریز ریز ِ یهویی امروز و به طور ویژه دو تا پست 25 آبان و دو ی مهر هشتاد و هفت. 


برم یه کم ول بچرخم ببینم این بی تابی ِ یهویی جم و جور میشه یا که نه؛ باید نوشت.